سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس و آفتابگردونش
 
آخرین مطالب
لینک دوستان

تا حالا تجربه ش کردین؟

پیاده روی رو میگم! البته منظورم مسیرهای طولانیه

و با یک همراه خوب

که اونقدر گرم صحبت کردن باهاش بشید که فراموش کنید چند فرسخ پیمودید!

طی دو سه سال اخیر زیاد تجربه ش کردم

و مسلما 90% با یاس

هم در هزینه ها صرفه جویی میشه

هم برای عده ای نوعی ورزش سبکه

و هم...

و هم اینکه فکر میکنم برای زن و شوهرها چیز خوبی باشه!

دیشب یه مسیر طولانی رو با یاس پیمودیم

مثل بیشتر وقت ها داشتم آدامس میجویدم!

یاس بی مقدمه گفت:

یه آدامس جدید پیدا کردم! "آدامس ذکر"

منم که همیشه از چیزهای جدید و جالب استقبال میکنم، از طرفی هم میدونم که یاس الکی از چیزی تعریف نمیکنه،‌گوشهام تیز شد که آدامس جدید رو تجربه کنم

حدس زدم تو مغازه ای دیده باشه یا همکارانش سر کار بهش تعارف کرده باشن

بعدش فکر کردم شاید توی اینترنت دیده باشه، لابلای همین تبلیغاتی که هوارتا هوارتا میان به ایمیل هامون!

 منتظر شدم بیشتر توضیح بده

دیدم انگاری این آدامسه خیلی عجیبه!

یاس حرفهایی میزد که به ماهیت ادامس شباهتی نداشت!

داشت میگفت که چطور میشه آدم تو مسیر رفت و آمدهاش، حین انجام کارهایی که نیاز به تمرکز صد در صد ندارن و... صلوات بفرسته و تسبیحات مختلف بگه. اونم به این شکل که تو ذهنش،اعداد بزرگ رو، مثلا 200 تا صلوات رو 5 تا 5 تا یا 10 تا 10 تا تقسیم بندی کنه و بفرسته، بدون نیاز به تسبیح! طوری که بعد از یه مدت ذهن عادت میکنه به این کار و بدون نیاز به شمارش دقیق تعداد اذکار، میتونه از روی زمان بندیهایی که ملکه ی ذهن شدن، حدس بزنه که مثلا الان تعداد صلوات ها 5 تا شد یا 10 تا یا...

کم کم دوزاریم افتاد! پس آدامس ذکر این بود! به قول یاس: موقع گفتن اذکار جنبش مختصر دهان مثل زمان جویدن آدامس میشه. با این تفاوت که آدامس شیء خارجی بی مصرفیه که آخرش دور انداخته میشه، ولی این آدامس تاثیر مثبتش مستقیم بر میگرده به جسم و روح!

از طرز تفکر شوهرم خیلی خوشم اومد... اینکه به چه چیزهایی اهمیت میده و چه قدر راحت از کنار بی اهمیت ها میگذره

از اینکه چقدر خوب میتونه از فرصت هاش بهترین بهره ها رو ببره

از اینکه به فکر رشد معنوی من هم بوده و داره اینقدر خوب و ملایم بهم یاد میده چنین چیزهایی رو...

آخرش هم فهمیدم که اصطلاح "آدامس ذکر" برگرفته از خلاقیت ذهن خودش بوده!

خلاصه خیلی بهم خوش گذشت!

چون همقدمم همسرم بود

اونهم همسری که در طی مسیر، با صحبت هاش حال معنوی ام رو عوض کرد...

 

 


[ پنج شنبه 90/6/17 ] [ 1:57 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردون در روزهای ابری...اللهم عجل لولیک الفرج...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 139
کل بازدیدها: 188426